خدا بود و دیگر هیچ نبود
شهید دکتر مصطفی چمران

برای مرگ آماده شده ام و این امری طبیعی است و مدتهاست که با آن آشنا شده ام ولی برای اولین بار وصیت می کنم... خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و مافیها بریده ام. همه چیز را ترک کرده ام و علایق را زیرپا گذاشته ام. قید و بند را پاره کردم و دنیا و مافیها را سه طلاقه کرده ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.
 
از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده ام متأسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفته ام، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیباییها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام متأسف نیستم...
 
از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد و محرومیت، رنج و شکست، اتهام و فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومین همنشین شدم و با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم و با تمام این احوال متأسف نیستم... تو ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم.
 
 



ادامه مطلب ...


           
چهار شنبه 7 مهر 1390برچسب:شهید چمران,وصیت نامه,عشق,حیات, :: 10:30
مسعود

"... به خاطر عشق است كه فداكاري مي كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بي اعتنائي مي نگرم و ابعاد ديگري را مي يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا مي بينم و زيبائي را مي پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس مي كنم، او را مي پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي كنم.

عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته ام.

عشق است كه روح مرا به تموج وا مي دارد، قلب مرا به جوش مي آورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر مي كند، مرا از خودخواهي و خودبيني مي رهاند، دنياي ديگري حس مي كنم، در عالم وجود محو مي شوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديده اي زيبابين پيدا مي كنم. لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا مي ربايند و از اين عالم به دنياي ديگري مي برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است.

براي مرگ آماده شده ام و اين امري است طبيعي، كه مدتهاست با آن آشنام. ولي براي اولين بار وصيت مي كنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت مي رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده ام. همه چيز را ترك گفته ام. علائق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره كرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي روم ..."
 



           
چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:شهید چمران,وصیت نامه,عشق,حیات, :: 21:25
مسعود

اشاره

متنی كه در زير می خوانيد، وصيتنامه ای از سردار رشيد اسلام، شهيد دكتر مصطفی چمران است كه خطاب به امام موسی صدر نگاشته شده است. اين وصيتنامه در 29 خرداد سال 1355 تنظيم گرديد يعنی در سياه ترين روزهای جنگ داخلی لبنان، كه از يكسو نيروهای فلسطينی و احزاب چپ لبنان با سوريه درگير شده بودند؛ و از سوی ديگر احزاب دست راستی و در رأس آنها فالانژيستها، با سوءاستفاده از غفلت جبهه ملی و اسلامی لبنان، مناطق آنان را مورد هجوم قرار داده بودند. در چنين روزهايی كه از آنها به عنوان دومين دوره جنگ داخلی نام برده می شود، امام صدر به دكتر چمران مأموريت داد تا برای سازماندهی مقاومت شيعيان، راهی شهرك نبعه گردد. و اين وصيتنامه قبل از عزيمت تنظيم گرديد.

اما سير اين وصيتنامه خود داستانی دارد كه اينك بدان می پردازيم:
كاشف اين وصيتنامه، دانشمند محترم و كارشناس كهنه كار مسائل سياسی خاورميانه، جناب آقای محمد علی مهتدی است. اين برادر عزيز از دوستان دردمند و قديمی امام صدر است، و سالها مسئوليت دفتر صدا و سيمای جمهوری اسلامی را در بيروت بر عهده داشته است. از جمله در سال1361، كه اسرائيل به لبنان حمله نمود و تا دروازه های بيروت پيش آمد. آقای مهتدی تعريف می كرد كه در روزهای آغازين جنگ، با همكاران خود برای تهيه گزارش به جنوب رفتند. طبعاً به شهر صور و مؤسسه صنعتی جبل عامل نيز سر زده بودند. ساختمان مدرسه در اثر اصابت بمب و خمپاره آسيب ديده بود. يكی از اتاقهای آسيب ديده، اتاق قديمی دكتر چمران بود. همان اتاقی كه ساعتها گفتگوی آقای مهتدی و دكتر چمران را پيرامون مسائل لبنان، خاورميانه، انقلاب اسلامی ايران و …، نظاره كرده بود. كاغذها، دفاتر و پرونده های زيادی بر روی زمين پخش شده بودند. در همان حالی كه فيلمبرداران به كار خود مشغول بودند، آقای مهتدی نيز كاغذها را بررسی می كرد. و در ميان كاغذها به وصيتنامه مورد نظر برخورد نمود. مطالعه وصيتنامه ايشان را منقلب نمود. همانگونه كه همكاران لبناني، و در انتهای آن روز خانواده آقای مهتدی و ميهمان آن روزشان خانم فاطمه نواب صفوی را نيز متأثر نمود.
 



ادامه مطلب ...


           
دو شنبه 23 شهريور 1390برچسب:شهید چمران,وصیت نامه,امام موسی صدر, :: 17:26
مسعود

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

درباره وبلاگ


«روحیه‌ی پر نشاط و دل‌های پاك دانشجویان این امید را به انسان می‌بخشد كه نه به نحو استثنا بلكه به نحو قاعده فرآورده‌ی دانشگاه جمهوری اسلامی چمران‌ها باشند.»
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 66
بازدید ماه : 437
بازدید کل : 110869
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1